Anousheh Ansari
Anousheh Ansari
قسمت کوتاهی از صحبتهای اولین زن فضا نورد ایرانی پس از باز گشت از فضا
********
چرا در تمام نقاط کلیدی علمی وحساس دنیا حتما پای یک ایرانی در میان است
********
مقصد فردای من زمینه ... اما زمین همون زمینی نیست که اون رو ترک کردم . اکنون این زمین کمی بهتر شده چرا که اندکی عشق بیشتر در آن به وجود آمده . من می توانم این رو از جملاتی که برای من در ایملهاتون فرستادید ببینم... من تنها امیدوارم به رشد این موج انرژی مثبت کمک کرده باشم . موجی که باید اون رو آغاز کنیم و مطمئن باشیم مردمان بیشتر و بیشتری رو در بر خواهد گرفت.
می گویند بخند تا جهان به تو بخنده .... من بر مبنای تجربه خودم به شما می گم این موضوع حقیقت داره ... من بارها و بارها گفته ام که خنده من مسری است ... من امیدوارم این خنده به شما هم سرایت کرده باشه وقتی شما به دیگران میخندید، گفتن «نه » به شما سخت تر می شه یا سخت تر می توانند از شما متنفر بشند... یا به شما صدمه بزنند.
بنابراین امشب که به رختخواب می رید با لبخندی این کار رو بکنید و ببینید فردا ، زمانی که از خواب بلندمیشید ، چه احساسی خواهید داشت... فراموش نکنید لبخندتان رو تا آخر روز حفظ کنید.... و تا زمانی که می شنوید که من فرود آمده ام ....
زنگیتان طولانی ،کامکار و شاد باد دوستان من....
آغوش خدا

یک فرشته یک پیام

روزی مردی خواب عجیبی دید:
دید که پیش فرشته هاست و به کارهای آنها نگاه می کند.
هنگام ورود، دسته بزرگی از فرشتگان را دیدکه سخت مشغول کارند
و تند تند نامه هایی را که توسط پیک ها از زمین می رسند، باز می کنند
و آنها را داخل جعبه می گذارند. مرد از فرشته ای پرسید: شما چکار می کنید؟
فرشته در حالی که داشت نامه ای را باز می کرد، گفت: اینجا بخش دریافت است
و ما دعاها و تقاضاهای مردم از خداوند را تحویل می گیریم.
مرد کمی جلوتر رفت. باز تعدادی از فرشتگـــان را دید که کاغذهـایی
را داخل پاکت می گذارند و آن ها را توسط پیک هایی به زمین می فرستند.
مرد پرسید: شماها چکار می کنید؟ یکی از فرشتگان با عجله گفت:
اینجا بخش ارسال است،
ما الطاف و رحمت های خداوند را برای بندگان به زمین می فرستیم.
مرد کمی جلوتر رفت و یک فرشته را دید که بیکار نشسته است.
با تعجب از فرشته پرسید: شما چرا بیکارید؟
فرشته جواب داد: اینجا بخش تصدیق جواب است. مردمی که دعاهایشان
مستجاب شده، باید جواب بفرستند ولی فقط عده بسیار کمی جواب می دهند.
مرد از فرشته پرسید: مردم چگونه می توانند جواب بفرستند؟
فرشته پاسخ داد: بسیار ساده، فقط کافیست بگویند:
خدایا شکر.
انتخاب نام
تو ایران چند نفر با شما همنام هستند؟
برای اینکه اینو بدونید می تونید از ( اینجا ) به سایت ثبت احوال برید و با توجه به این قسمت جالب آماری دستتون میاد که چند نفر هم اسم شما در ایران وجود دارند. وارد
این لینک که شدید اسم خودتون رو وارد کنید و بعد اینتر بزنید. نتیجه ای که میاد اولا معنی اسمتون رو میگه و دوما اینکه چند نفر با اسم شما در ایران وجود دارند.
مثلا برای اسم "زهرا" این نتایج اومد: (عربی) 1- (در قدیم) روشن و درخشان؛ 2- (اَعلام) از لقبهای حضرت فاطمه(س) دختر پیامبر اسلام(ص). + (فاطمه) که فراوانی این اسم 2.645.586 نفر هست. خیلی جالب بود. یعنی در ایران بالای 2 میلیون و ششصد هزار نفر اسمشون زهرا هست. این یعنی اینکه اگه جمعیت ایران رو 70 میلیون نفر فرض کنیم، تقریبا از هر 27 نفر، یه نفر اسمشون زهرا هست جالبه که فراوانی فاطمه از زهرا بیشتر بود (بالای سه میلیون و هشتصد هزار نفر)
- راستی اون کیبردی که هست، اگه روی یه حرفش کلیک کنید، تمامی اسامی موجودی که با اون حرف شروع میشن رو براتون میاره، اگه اسمتون معنی داره و در آمار نیست رو هم میتونین از همینجا معنیش رو وارد کنید. ضمنا طبق توضیحی که در سایت داده شده فراموش نکنید که برای جستجو از مرورگر اینترنت اکسپلورر استفاده کرده و صفحه کلید را در حالت انگلیسی قرار دهید.
زندگی یک رویاست
سالها رفت و هنوز
پر پروازی هست
یک نفر نیست بپرسد از من ،
که تو از پنجره ی عشق چه ها می خواهی؟
صبح تا نیمه ی شب منتظری!!
همه جا می نگری!!
گاه با ماه سخن می گویی!!
گاه از رهگذران،
خبر گمشده ای می جویی !!
راستی گمشده ات کیست؟
کجاست؟
صدفی در دریا است؟
نوری از روزنه فرداهاست؟
یا خدایی است که از روز ازل ناپیداست...؟
و جوابم اینست
زندگی یک رویاست
سرنوشت
خداوند در آیاتی از قرآن، گرایش انسان به زشتی ها و باطل را امری برخلاف فطرت دانسته و به عنوان نمونه کفرورزی انسان پس از دریافت حق و شناخت آن را، مایه شگفتی و تعجب برمی شمارد؛ (بقره، آیه 28 و نیز مائده، آیه 84) چرا که گرایش انسان به کفر و باطل در جایی که حق را می شناسد، گرایش به امری برخلاف فطرت سالم است و هر انسانی به طور فطری و طبیعی سالم است، پس می بایست به سوی آنچه که مطلوب فطرت است گرایش یابد. اما جای بس شگفتی است که با وجود همه آیات آشکار درونی و بیرونی، انسان به سوی کفر و باطل می رود. (آل عمران، آیه 101 و فصلت، آیه 9 و نیز المیزان، ج 17، ص 362)
انسان به طور طبیعی به آب شیرین و گوارا گرایش دارد یا از تاریکی می گریزد و در پی روشنایی است و هرگاه به عللی در تاریکی گرفتار آید، می کوشد تا کور سویی را بیابد و به سوی آن بشتابد؛ اما عده ای از انسان ها در یک فرآیندی به سوی آب های تلخ و شور و تاریکی گرایش می یابند و از آب شیرین و گوارا و روشنایی چون خفاش می گریزند. (فرقان، آیه 53 و بقره، آیه 257)
تقدیم به شما
یکی بود که یکی بود
یکی بود یکی نبود . این داستان زندگی ماست . همیشه همین بوده . یکی بود یکی نبود .
در اذهان شرقی مان نمی گنجد با هم بودن . با هم ساختن . برای بودن یکی ، باید دیگری نباشد.
هیچ قصه گویی نیست که داستانش این گونه آغاز شود ، که یکی بود ، دیگری هم بود .
همه با هم بودند . و ما اسیر این قصه کهن ، برای بودن یکی ، یکی را نیست می کنیم .
از دارایی ، از آبرو ، از هستی . انگار که بودنمان وابسته نبودن دیگریست . هیچ کس نمیداند ،
جز ما . هیچ کس نمی فهمد جز ما . و آن کس که نمی داند و نمی فهمد ،
ارزشی ندارد ، حتی برای زیستن .
و این هنری است که آن را خوب آموخته ایم
هنر نبودن دیگری
یا امام رضا
زائری بارانی ام، آقا به دادم میرسی؟
بی پناهم،
خسته ام،
تنهام،
به دادم میرسی؟
گرچه آهو نیستم، اما پر از دلتنگی ام
ضامن چشمان ِ آهوها،
به دادم میرسی؟
از کبوترها که میپرسم، نشانم میدهند
گنبد و گلدسته هایت را،
به دادم میرسی؟
من دخیل ِ التماسم را به چشمت بسته ام
هشتمین دُردانه ی زهرا،
به دادم میرسی؟؟؟