یک خاطره
یک خاطره شتر سواری از حسن رضا باقر
یک روز حسن رضا باقر ( شولولو ) در اطراف چاههای سعد آباد مشغول شتر سواری بوده
به دلیل سر و صدای زیاد او شتر عصبانی شده و به تاخت رو به برز آباد
حرکت میکند و او هرچه تلاش میکند که شتر آرام گیرد و بایستد نمیشود
تا بالاخره او مجبور میشود خود را از بالای شتر پایین بیندازد
و شتر وقتی متوجه میشود که او سوار نیست می ایستد