سفارش تبلیغ
صبا ویژن

آسمان آبی جندابه

برای دل

دل من داشت به چشمان توعادت می کرد

به شب زلف پریشان تو عادت می کرد

 

دل هر جایی و بی تاب و قرارم انگار

کم کمک داشت به زندان تو عادت می کرد

 

چشم من کاش میان شب خود جان می داد

تا به خورشید فروزان تو عادت می کرد

 

فکر می کرد لبم ، تا به ابد می مانی

که به لبهای هوسران تو عادت می کرد

 

او ندانست که تو می روی و دل باید

به غم لحظه ی پایان تو عادت می کرد

 

نفسم ‏، فکر کن این عشق هوس بود و فقط

دل من داشت به چشمان تو عادت می کرد